اینجا خانه ما| خانه ات را بتکان!امروز کمر همت بستم تا کار را شروع کنم و نقشی ماندگار بر صفحه روزگار خلق کنم! اول خواستم که خیلی مدون و سیستماتیک، یک نقشه راه خانه تکانی طراحی کنم و گام به گام پله های پاکیزگی را تی بکشم! بعد دیدم اوضاع خانه بحرانی تر از آن است که عملیات از روی نقشه، - گروه زندگی: این، روایت جریان زندگی است. زندگی، در خانه ما! انگار استاد اخلاقش این ذکر را به علی داده باشد که روزی هزار مرتبه از سویدای دلش تکرار کند: مامان! کی خونه تکونی می کنی؟! سه چهار روز است این ورد را برداشته و هر چند دقیقه یک بار مثل پرنده ساعت دیواری در کارتون های دهه شصت، از کنجی می زند بیرون و با این جمله، نوکی به مغز من و بلکه به روحم می زند تا برخیزم و عزم مراتب بالای عرفان کنم و عملیات غیرممکن خانه تکانی را کلید بزنم! باید بفهمم کار، کار کیه؟ علی از طرف کی مزدور شده تا منو وادار به خونه تکونی کنه؟! سعی کردم در ذهنم دنبال عناصر اصلی این توطئه شوم بگردم! آیا کار مقداده؟ نه، مقداد که از دشمنان درجه یک خونه تکونیه! آیا یکی از مامان جون ها اون رو به این کار واداشته؟! مامان مقداد که اصلا کاری به این چیزا نداره بنده خدا. مامان خودم؟ ممکنه! از دید مامان، من یه زن هپلی هستم که هر کاری می کنه به جز منظم کردن خونه ش! این فرضیه ها در ذهنم چرخ می خورد تا روز چهارم ریاضت علی و استمرارش برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |